یکی بود ... یکی نبود

کلبــــــــــه من

بـــه کلبـــــــــه تنــهــــاییم خـــوش اومــــدیــن

یکی بود ... یکی نبود

 

 

یکی بود که یه روزی منو دوست داشت حالا رفته

یکی نبود بدونه بی خبر اون کجا رفته

همه ی قصه این بود 

چه قد آسون چقد زود

یکی قلبمون رو برده سرمون چی آورده

از دست تو دلگیرم

از قصه ی  تو سیرم

دیوونه شدم بی خونه شدم از دست تو میمیرم

این قصه ی ما دوتاست

میبینی چقد کوتاست

تقصیر توئه اشک تو چشام

دیوونه ی بی احساس ...

یکی بود که از امروز , شده عکس تو اتاقم

یکی نبود بدونه میاد دیگه سراغم

چقد این قصه ی تلخ

بخدا اشتباهه ...

تو چیکار کردی با این دلی که بی گناهه؟

 

 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

آرش
ساعت15:15---24 خرداد 1393
چقدر این شبیه قصه منه... وب خوبی داری ممنون که به من سر زدی
mr30


reza
ساعت15:09---24 خرداد 1393
بابا دمت گرم الهه جون.مطالبت بیستن
عکسات تو حلقم
mr30


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در دو شنبه 22 / 3 / 1393برچسب:, ساعت 14:29 توسط * Elahe *